? پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
براستی من مزاح میكنم، ولی جز حق بر زبان نمیآورم.»
✳️«گروهی در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودند.
مردی از اصحاب برخاست تا بیرون رود، ولی فراموش كرد كفشهای خود را بردارد،
یكی از اصحاب كفشهای او را مخفی كرد.
❗️مرد بازگشت و گفت: كفشهای من كجاست؟ گفتند: ما كفشهای تو را ندیدیم.
?حضرت متوجه آنان شد و فرمود: چرا مؤمنی را میترسانید؟ عرض كردند: شوخی میكنیم. حضرت دو یا سه بار سخن خود را تكرار فرمود که:
?زجر دادن مؤمن چه زشت است.
?پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
⛔️كسی در جلسهای كلمهای میگوید تا اهل مجلس را بخنداند، در نتیجه به اندازه فاصله آسمان تا زمین در قعر جهنم سقوط میكند.
⚡️وای بر كسی كه هنگام سخن، دروغ میبافد تا مردم را بخنداند!!
وای بر او! وای بر او! وای بر او!»
?یكی از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام از ایشان پرسید: شخصی با گروهی نشسته است.
بین آنان سخنانی گفته میشود و آنان با هم مزاح و شوخی میكنند و میخندند آیا اشكالی دارد؟
?حضرت فرمود: باكی نیست تا آنجا كه نباشد - و گمانم كه مقصودش فحش بود - [یعنی در صورتی كه به فحش و هرزه گویی نكشد و فحش در آن نباشد.
?انسان در جامعه، نیازمند شان و اعتبار اجتماعی است. شوخی زیاد این اعتبار و ارزش را از بین میبرد.
?حضرت امیر علیه السلام فرمودند:
كثرت مزاح آبرو را میریزد و خنده زیاد، ایمان را نابود میسازد.»
?نمونه ای از شوخی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم:
✅روزی پیامبر همراه بلال از کوچه ای میگذشتد. تعدادی از بچه ها در حال بازی کردن بودند . همین که پیامبر را دیدند، دور ایشان حلقه زدند و دامنشان را گرفتند و تقاضای بازی کردند،
?پیامبر با دیدن این همه شور و شوق به بلال فرمودند:
به منزل برو و هر چه پیدا کردی بیاور تا خود را از این بچه ها بخرم.
?بلال با عجله رفت و با 8 گردو برگشت، حضرت 8 گردو را بین بچه ها تقسیم کردند و بدین ترتیب خود را از دست آنها رها کردند و همراه بلال به راهشان ادامه دادند.
?سپس حضرت رو به بلال کردند و به مزاح گفتند:
خدا برادرم یوسف صدیق را رحمت کند، او را به مقداری پول بی ارزش فروختند، و این بچه ها نیز من را به 8 گردو معامله کردند.
?امالی، شیخ طوسی، ص 536 - 537.
?بحارالانوار، ج 72، ص 259.
آخرین نظرات