موضوع: "امام حسین(ع)"
استاد حسین انصاریان
حسین جان !
? ما فقط خودت رو میخوایم
ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین?
#السلام_علیک_یا_قمر_بنی_هاشم?
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
?گلهای اهل بیت به گلزار می رسند
?موعودیان به موعد دیدار می رسند
?اینجا زمان وصل چه نزدیک حس می شود
?دلدادگان وصل به دلدار می رسند
?این حاجیان که نیمه شب از کعبه آمدند
?آخر همه به کوچه و بازار می رسند
?این کاروان به قافله سالاریِ حسین
?دارند با امیر و علمدار می رسند
?گاهی دم از شریعه و گودال می زنند
?گاهی به تلّ خاکی و هموار می رسند
?ناگاه با برادر خود گفت خواهری
?این نخل ها به دیدۀ من تار می رسند
?این باغهای کوفه چرا نیزه داده اند
?این میوه ها چه زود سرِ بار می رسند
?یک دختر جلیله به بابا خطاب کرد
?این نامه ها که از در و دیوار می رسند
?آن هیجده هزار نفر که نوشته اند
?آقا بیا، کجا به تو ای یار می رسند
?یک مادری به نغمه لالایی اش سرود
?حتماً به داد کودک گهوار می رسند
?ناگه سه ساله بر سرِ دوش عمو گریست
?این خارها به پای من انگار می رسند
?حالا حسین یک یکشان را جواب داد
?اینجا به هم حقایق و اسرار می رسند
?اینجا زمین قاضریه، دشت کربلاست
?جایی که تیرهای هدف دار می رسند
?اینجا به غیر نیزه تعارف نمی کنند
?از شام و کوفه لشگر جرار می رسند
?سر نیزه ها به پیکر من بوسه می زنند
?شمشیرهای تشنه و قدار می رسند
?ذبح عظیم پیش تماشای زینب است
?شمر و سنان به قهقهه این بار می رسند
?حلق علی و قلب من و سینة یتیم
?این نقطه ها به حرمله انگار می رسند
?اینجا ترحمی به یتیمان نمی شود
?زیور فروش های تبه کار می رسند
?سرهایتان به سنگ، همه آشنا شود
?بس هدیه ها که از در و دیوار می رسند
?جمعی برای بردن خلخال و گوشوار
?جمعی برای غارت گهوار می رسند
#محمود_ژولیده
سلام بر#محرم✋
▪️آماده میشویم دو رکعت عزا کنیم…
▪️حی علی العزا، که قیامی به پا کنیم…
▪️زیباترین وضوی محرم که گریه است…
▪️باید که اشک را به نظر کیمیا کنیم…
▪️سجاده سنگ صحن و عبا پیرهن سیاه…
▪️نیت برای غربت خون خدا کنیم…
▪️در این نماز عشق چه مستانه میشود…
▪️پشت سر امام زمان اقتدا کنیم…
فرا رسیدن ماه سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بر صاحب عزای اصلی این روضه ها تسلیت باد.
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
#حسین_جانم…
تا یاد دارم ، زخم های مانده بر دلم و #بغض های انبار شده یکسال را جمع می کردم و به آنهاوعده #محرم می دادم تا بغض های به سکوت محکوم شده، فریاد بزنند و #اشک هایم کمی تسکین دهد این دل خسته از آدم ها را
من بودم و هیئت و خوش آمدید محفل #عاشقان_حسین.
عاشق نبودم اما ندیدم کسی را راه ندهند، گوشه ای می نشستم.
روضه خوان، روضه می خواند و من برای درد هایم هق هق می کردم اما در #امن_یجیب ها دلم ارام شده بود
آقاجانم، داشتم راه و رسم عاشقی را یاد می گرفتم
از ذکر #غریب_مادر های روضه خوان بغض می کردم و برای لالایی های #شش_ماهه دلم می شکست..
از #قتلگاه و خواهرت که می خواند دست و پایم می لرزید.
از رقیه سه ساله و #خرابه_شام که می خواند، دل ویران شده ام باز هم ویران می شد
ارباب جانم دیری نپاید که هوای اتمسفر محرم درون ریههایم جا بگیرند دلم تنگ شده برای لباس مشکی ام
برای بوی #اسفندهای روضه، دلم تنگ شده تا دست هایم را روی #کتیبه های هیئت بکشم و دلم کمی آرام شود..
دلم برای #زیارت_عاشورا، برای سلام های پرشور برای زمزمه های #یااباعبدلله تنگ شده.
دلم برای #شام_غریبان و شمع های سوزان ….
دلم برای نماز ظهر عاشورا …آه.. اما امسال هیئت ها #مجازی است.
باید در خانه بمانم وبرای #غریبی این روزهایم گریه کنم.
دلم یک #چای_روضه می خواهد تا فرو دهم این بغض پیچک شده در گلو را
ارباب خوبم صدای پای محرمت به گوش می رسد.
دل نگرانم تاب نیاورم غریبی محرمت را و شرمنده ام از روی #حسین_زمان، خودت واسطه شو شاید این بار ما پای #عهدنامه هایمان ماندیم….
#السلام_علیک_یااباعبدالله_الحسین
????
آخرین نظرات